جدیدی را به مجموعه قابلیت های فضای عمومی برای تبلیغ و اطلاع رسانی تجاری افزوده است.براساس تحقیقاتی که اخیراً منتشر شده سرمایه گذاری در بخش تبلیغات و آگهی اینترنتی در ایالات متحده آمریکا برای اولین بار از مرز۱۰ میلیارد دلار به ۱۳ میلیارد دلار می رسد.محققان پیش بینی می کنند که در چهار سال آینده با سرمایه گذاری بیش از ۱۰ میلیارد دلاری شرکت ها در این زمینه این رقم حتی به بیش از ۲۲ میلیارد دلار برسد.چنین رشدی در بازار تبلیغات اینترنتی در حالی اتفاق می افتد که رفتار و واکنش های کاربران روی شبکه نسبت به سال های قبل بسیار تغییر کرده و به مراتب کاربران نسبت به آگهی های اینترنتی که هر روز با شیوه های جدیدی به آنها عرضه می شوند مقاوم تر شده اند. کاربران اینترنت به تازگی نسبت به ده دوازده سال قبل بسیار حرفه ای تر شده اند به عنوان مثال کاربری که ده سال قبل می خواست به یادگیری اینترنت بپردازد حداقل به چند ماه کار برای فراگرفتن مهارت لازم در این زمینه نیاز داشت این در حالی است که کاربران امروزه طی ۱۵ روز و حتی کمتر به راحتی همان مهارت را کسب می کنند. این شکل فراگرفتن مهارت های اینترنتی روی بیاورید. به احتمال زیاد در جریان خرید، شما با تبلیغات و پیشنهادهای فریبنده مواجه شده اید. درست است؟!حقیقت این است که «متقاعد کردن مردم به انجام کاری که شما می خواهید» دشوارترین کار در بازاریابی محسوب می شود. ولی نکته اینجاست که اگر آنها، کار مورد نظر شما را انجام دادند، کار یا کارهای بعدی را بسیار آسان تر و با تامل و درنگ کمتر انجام می دهند.میزان موفقیت یک opt-in offerحتی در سایت های پربیننده، بین 5 تا 10 درصد است ولی opt-in email که در آنقشنگ ترین بخش ماجرا این است که این روش را می توان برای هر کسب و کار اینترنتی پیاده کرد. قدرت واقعی action train در این است که شما می توانید به طور سازمان یافته و هدفمند، با درخواست انجام یک کار، چندین طرح بازاریابی خود را به پیش ببرید.فروش اینترنتی یک محصول مطرح است، تقریباً 100 درصد جواب می دهد. چرا؟ به این دلیل که خود کاربران خواستار انجام این کار شده اند.یعنی خود آنها ابتدا در سایت میزبان ثبت نام کرده اند (عمل اول) و اکنون که نوبت به خرید شده، آن را به سرعت انجام می دهند (عمل دوم). این فرایند چیزی است که من آن را Action Train نامگذاری کرده صورت عدم موفقیت ، شغل دیگری پیدا کنید تا بتوانید در زندگی پیشرفت کنید. همیشه شاد باشید. همیشه شاد باشید و به این ترتیب شادی را به دیگران هم منتقل کنید.به یاد داشته باشید که ما لبخند نمیزنیم که شاد شویم بلکه چون شاد هستیم لبخند میزنیم این حالت زمانی میسر است که ذهن خود را واداریم به چیزهای خوب فکر کند.این امر زمانی اتفاق میافتد که مطالب خوب بخوانیم و با دوستانی هم صحبت شویم که افکار خوبی دارند.مراقب باشید بدون توجه به آن که ظاهر مشتری چگونه است، خوش رفتار یا بد رفتار است، تحصیل کرده است یا خیر رفتار انسانی و مثبت خود را با اوحفظ کنید.شاید این امر سخت باشد اما میتوانید این امر را جز عادات خود در آورید. رفتار خوب را بیاموزید. نام مشتری خود را یاد بگیرید و آن را هنگام صحبت به کار ببرید. مشتری هنگامی که نام خود را میشنود احساس میکند به موسیقی دلنشین گوش میدهد.هرگز با مشتری بیش از حد آشنایی و دوستی برقرار نکنید.البته تعیین حد و مرز قدری مشکل است، این دیگر بسته به هنر شماست که چگونه تعادل برقرار کنید. مطمئنا راه اشتباهی را طی نخواهید کرد.هرگز بددهنی نکنید.اگر مسئول فروش باشید از متحده تقريبا هيچ ارتباطی بين اين دو عامل وجود ندارد. برندهای پُر سود ممکن است اغلب تمايز بالايی کسب کنند اما از تناسب پايينی در بين عموم آدم ها و تناسب بالايی در بين بخش هايی خاص برخوردار باشند. به اين ترتيب رسيدن به مرحله 2 برند می تواند به معنی يک برند پايدار و سودآور باشد و اين احتمال وجود دارد که اغلب برندها از اين مرحله فراتر نروند.برای رسيدن به مرحله 3 برند دريافت های بيشتری بايد در ذهن بازار توسعه بيابد: اعتبار اجتماعی و پيوند احساسی. اعتبار اجتماعی به دريافتهايی مربوط می شود که به نحوه نگرش ديگر آدم ها به برند می پردازد و يک عامل اجتماعی-فرهنگی است چراکه بر ترکيب يا تفريق اجتماعی دلالت دارد. بنابراين همچنانکه برند را بطور شخصی يا اجتماعی تجربه می کنيم، گستره وسيعی از ظرافت های دريافتی به حوزه های پرمايه ای برای مطالعه و اقدامات مديريتی تبديل می شوند. پيوند احساسی به توسعه ارتباط مصرف کننده-برند می پردازد که عمدتا بر تجربه شخصی برند استوار بوده و بطور مشروح و از جنبه معنی شخصی برند در فصل 4 در مورد آن صحبت شده است. همچنانکه يک برند در طول زمان ساخته می شود، مصرف کنندگان به مرور
آگاهی برند در مقابل آزمايش[ چهارشنبه 25 فروردين 1395 ] [ 8:21 ] [ Brian ]